عمـــــــار جوان

وبلاگ سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی

عمـــــــار جوان

وبلاگ سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی

عمـــــــار جوان
چه بگویم ، چه بنویسم و به چه اندیشه کنم
من در این غوغاکده رنگارنگ
ولی
میدانم و خوب این میدانم که تویی تنها ملجا و پناهم
خداوندا
یاریم کن
بدانم
که چه بگویم
چه بنویسم
و به چه اندیشه کنم
آخرین مطالب

۶ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ب.ظ

منتظر

آقای خوبم

مولای من

کی می رسی از کوچه های بارانی

تا بشویی از دل هایمان غمهای روزگاران را

آقایم

دیر زمانیست که ناممان به عشق انتظارت نهاده اند

بگو چه کنیم از پس این همه دلتنگی؟

دلمان  از بی وفایی های زمانه خون شد

از پس حجاب کی میرسی که حجاب تن جدا کرده ما را از مسیر؟

مسیر بی تو کجاست؟

کی میرسی عزیز ترین دلها؟

ای به فدای خاک مشتاقین رهت

دلمان بغض دارد

....

آقای منتظران

چه هوایی است هوای داشتن تو

بی تو نفس کشیدن  سخت شده است دیگر

بیا و هوایمان بارانی کن

از پس این ابرهای انتظار ، نور وجود مشعشعت

بترواد مهتاب را

بیا آقا جان

که اربعین حسینت نوید دهنده پایان غیبتمان شود

که تو حاضری و ما غایب از خود

بیا

بیا

بیا

....

رسولی-روح الله

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۶
عمار جوان
سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ب.ظ

یک اربعین،آغاز تاریخ

چهل روز است خواهری برادرش را ندیده

خواهری که شرط ازدواجش جدا نشدن از برادرش بود.

در دلش چه میگذرد خودش میداند و خدایش

اما این اسوه ادب و ایثار میرسد بر سرزمین جدایی از برادر

نمیتوانم بفهمم چقدر بغض دارد؟

چقدر دلتنگ برادر است؟

بخواهد شیون و زاری کند!!!

چگونه؟

این قافله سالار عشق مسیری بس دشوار در پیش دارد

چه کند زینب؟ هنوز حوادث مدینه در راه است

چه بگوید؟

حسین را چه شد؟

ام البنین منتظر حسین (ع)است

این کان وفا کیست؟

که غم عالم سوز دارد و دم نمیزند و جوابی میدهد طواغیت را ، جوابی دندان شکن:

ما رایت الا جمیلا

بس

زینب (س) می آید مبدا تاریخی دیگر شود.


رسولی- روح الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۲۵
عمار جوان
سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ب.ظ

هر کس ما را میخواهد بشناسد .....

در زیر مطلبی از شهید آوینی را آوردم که خواندش دل را مجذوب میکند حتما بخوانیدش:

خون حسین(ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا، راه قبله را می‌نمایاند... اگر نبود خون حسین، جوشیدن سرد می‌شد و دیگر در آفاق جاودانه شب، نشانی از نور باقی نمی‌ماند... حسین سرچشمه خورشید است... و بدان که سینه تو نیز آسمان لایتناهی است با قلبی که در آن خورشید می‌جوشد، و گوش کن که چه خوش ترنْمی ‌دارد در تپیدن: «حسین، حسین، حسین...» آن شراب طهور که شنیده‌ای بهشتیان را می‌خورانند، میکده‌اش کربلاست و خراباتیانش این مستان‌اند، که این چنین بی‌سر و دست و پا افتاده‌اند... آن شراب طهور را که شنیده‌ای تنها به تشنگان راز می‌نوشانند. ساقی‌اش حسین است: حسین از دست یار می‌نوشد و ما از دست حسین. عالم همه در طواف عشق است و دایره‌دار این طواف، حسین است: اینجا در کربلا، در سرچشمه جاذبه‌ای که عالم را بر محور عشق نظام داده است. شیطان اکنون درگیر و دار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است و امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست می‌خورد: از خون عاشق، خون شهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۴:۰۵
عمار جوان
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۹ ق.ظ

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۹
عمار جوان
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ق.ظ

باز محرم ...


نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۵۳
عمار جوان
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۰ ب.ظ

دروغ ممــــــــــنوع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۳:۱۰
عمار جوان